اخذ روایت از راویان مذاهب مخالف، در هر یک از مذاهب اسلامی چارچوبهای ویژهای دارد. از دیرباز، عالمان هر مذهب، بر اساس اصول جرح و تعدیل و با در نظر گرفتن میزان تأثیر مذهب راوی در محتوای روایات او، قواعدی را برای گزارش و اخذ روایات راویان مذاهب دیگر وضع نمودهاند. منابع اهلسنت، برای اخذ روایات راویان غیرسنی، از قاعدهای کلی، به نام بدعت نام بردهاند. اما آیا این ملاک از کارآیی لازم در ارزیابی راویان مذاهب مخالف اهلسنت برخوردار است؟ این پژوهش میزان مدخلیت بدعت در جرح راوی و مهمترین اشکالات وارد بر آن را بررسی میکند. وجود ابهامهای راهبردی در تعریف بدعت و تعیین مصادیق آن و ناتوانی قاعده بدعت در ضابطهمند ساختن روایت از راویان مذاهب مخالف در مقام عمل، از مهمترین اشکالات این قاعده است.