حصرعبارت است از اینکه چیزی یا کسی را به چیزی یا کسی آنچنان ویژه دارند که از او درنگذرد و در غیر او نباشد. دلالت حصر بر معنای مذکور مورد تردید است. بررسی مفاد واقعی این اسلوب مسأله اصلی این پژوهش است که به روش کتابخانهای و تحلیل محتوا پی گرفته شده است. آیا ظهور این بیانات در انحصار، معتبر و قابل استناد است؟ احتمالات چندی وجوددارد: اینکه حصر را غیرحقیقی یا اضافی بدانیم؛ استفاده از حصر را یک تعبیر بلاغی لطیف برای بیان مبالغهآمیز کمال یک وصف بگیریم؛ آن را ادعایی و در مقام تأکید بدانیم؛ دست از حصر حقیقی برنداریم، ولی برای توجیه انحصار کلام از مصادیق مخفی و غیرظاهر سراغ گیریم. دلالت بر کلیت و انحصار را فقط به معنای بیان اقتضا و نه علت تام بدانیم یا بر مراتب تشکیکی معنا حمل کنیم یا کلیت و عموم آن را با دلیل منفصل تخصیص وتقیید بزنیم و ... خلاصه اینکه بر معنای حقیقی حصر بهعنوان مرادجدی متکلم نمیتوانیم پافشاری کنیم.