دیدگاههای مختلف مطرح شده در باب رابطه قرآن و حدیث و میزان نقش روایات تفسیری در تفسیر قرآن، تاکنون بر پایههای فرضی و نظری پیشرفته است. بر این اساس، تلاشهای انجامشده، در خلأ یک جامعه آماری عینی از انواع روایات تفسیری صورتگرفته و مشخص نیست سهم هر یک از گونهها و مهمتر ازآن سهم گونههای تأثیرگذار در تفسیر قرآن به چه مقدار است؟ این مقاله بر اساس تفسیر جامع و شیعی نورالثقلین، فراوانی گونههای کلِّ روایات تفسیری سوره حمد را بر اساس دو مقوله کمّی و کارکردی مورد بررسی قرار داده و مراحل اعتبارسنجی مبتنی بر کنترل جزء و کل پایایی انجام شده است. روش این مقاله کیفی و تکنیکِ تحلیل اسنادی آن، تفسیر متن بر اساس دادههای کمّی است. نتیجه این بررسی در سوره حمد، حاکی از آن است که گونه تفسیری «روایات مفهومی» پردامنهترین، موثرترین و نزدیکترین نوع گونه به مقصد تفسیر است. این نکته دلالت بر دغدغهمندی اهل بیت : در توضیح محتوا و مفاهیم آیات بر اساس مدل مفهومی در اقسام مختلف دارد که در نهایت منجر به شناخت فضای صدور روایت، سطح مخاطبان و اقتضائات فرهنگی، علمی و اجتماعی آن دوره خواهد شد؛ ضمن آنکه نسبت فراوانی این گونه روایت با جامعه آماری کل روایات تفسیری، و تعداد روایات بیارتباط تفسیری و روایاتی که تاثیر مستقیم در تفسیر قرآن ندارند، نشانگر آن است که رویکرد ائمه در ذکر روایات، تعلیمی بوده و تفسیر قرآن دارای وابستگی تام به این نوع روایات نخواهد بود.