1
دانشجوی دکتری مدرسی معارف(قرآن و منابع اسلامی)دانشگاه قرآن و حدیث
2
استادیار دانشگاه قرآن و حدیث
3
دانشیار دانشگاه تهران (پردیس فارابی)
10.22034/hs.2020.13138
چکیده
ملاکهایی که مفسران برای دلالتیابی آیات بر میگزینند در هر دوره متفاوت بوده است. در برخی از ادوار تاریخ تفسیر، روایت، تنها ملاک یا مهمترین ملاک مقبول بوده و در برخی از دورهها بافت کلام، بر روایت ترجیح یافته است. گاه نیز مفسران بین این دو قرینه، تعامل ایجاد کردهاند. مفسران بر اساس نوع ملاکی که پذیرفتهاند، درباره آیات حوزه زنان در سوره نساء به نتایج معناداری دست یافتهاند. مقاله حاضر به روش توصیف و تحلیل محتوای تفاسیر، این تعامل را پی گیری نموده است. نتیجه این بررسی نشان داده است که مفسران دوره معاصر در تعامل سیاق با روایت در اکثر موارد، سیاق را بر روایت ترجیح دادهاند. در دلالتیابی آیات حوزه زنان در سوره نساء به طور کلی دو نوع تعامل مشاهده میشود: 1. تعامل مجموعی (عام)، 2. تعامل جزئی (خاص) و تعامل جزئی از بسامد بالاتری برخوردار بوده است.