از مسائل مهم، تولید علم و ضرورت نظریهپردازی بر مبنای منابع حدیثی است که اساس آن، کشف واقعیت است، نه توصیف و تجویز. سؤال اینکه آیا فقه الحدیث میتواند به تولید علم منجر شود؟ هدف این پژوهش بررسی امکان، مبنا و روش تولید علم از احادیث است. روش این پژوهش، تجزیه و تحلیل مطالعات بینارشتهای حدیثی و سپس تجربه آن در حدیثپژوهی بوده است. یافته پژوهش اینکه اولاً امکان تولید علم از حدیث (کشف واقعیت) وجود دارد؛ زیرا سخن معصوم بر اساس واقعیتها صادر میشود و در لایه زیرین خود، آن را پنهان دارد؛ ثانیاً رویکرد محقق باید فهم مبنا و لایه زیرین حدیث باشد نه ظاهر آن؛ ثالثاً برای دستیابی به این هدف باید، افزون بر فقه الحدیث مرسوم، از نسل جدید فقه الحدیث استفاده کرد که مبتنی است بر راهبرد پژوهش معکوس، به منظور شناخت مبنای مؤلفههای هر حدیث و سپس کشف قانون پایه از طریق بررسی مناسبات مبناها با یکدیگر. نتیجه اینکه برای تولید علم و اسلامیسازی علوم انسانی، پس از طی مراحل نسل اول، باید مراحل دیگری نیز طی شود. بر این اساس، باید آموزش این روش در رشته های علوم حدیث و علوم قرآن و حدیث باید مورد توجه قرار گیرد.