حاکمیت نیز چونان دیگر سازمانهای مدیریتی با تعیین اهداف آغاز میشود. هر چند اهداف، نقطه پایانی حرکت است و مطلوب سازمان برای دست یابی، اما با در نظر گرفتن دورنمای آن و برنامهریزی بر مبنای آن، سازماندهی امور شکل میگیرد و در گزینش، هدایت، کنترل و ارزیابی اعضای سازمان، ملاک عمل قرار میگیرد. راهنمایی و هدایت کارگزاران، با توجه به اهداف، شکل میگیرد و مدیریت سازمان برای کنترل امور واگذاری شده و دوری یا نزدیکی آن به نقشه مهندسی شده، نیازمند الگوی ارزیابی است تا همواره معیار حرکت را با طراحی از پیش تعیین شده بسنجد و از انحراف و سستی امور بکاهد. بارزترین مشخصه مدیریت علوی حقّ مداری، عدالت محوری و قانون گرایی است که با کردار صحیح در دستیابی به اهداف الهی عجین شده است. در اندیشه حکومتی آن حضرت هدف، وسیله را توجیه نمیکند؛ زیرا هدف آن گاه ارزشمند است که بر پایه پلکانی از حقایق بنا شده باشد. در غیر این صورت، قرآن سر نیزه کردن است در مقابل قرآن ناطق و فریفتن انسانهای متحجری است که از قرآن جز بعد مادی و ظاهری آن، عایدی نداشته و جز با تفسیر به رأی به کلام الهی دست نیازیدند.